جمعی گفتند: صبح بیست و سوّم شعبان سنه مذکور متولّد شد که طالع سی و هفتم از درجه بیست و پنجم از سرطان بود. آفتاب در دقیقه بیست و هشتم از درجه دهم از اسد و عطارد در دقیقه سی و هشتم از درجه بیست و یکم از اسد بود.
زحل در دقیقه هجدهم از درجه هشتم از عقرب، مشتری و ماه در دقیقه سیزدهم از درجه سی ام از دلو، مرّیخ در دقیقه سی و چهارم از درجه بیستم از حمل و زهره در دقیقه هفدهم از درجه بیست و پنجم از جوزا بود و این اختلافات، نصّ است بر این که آن چه امامیّه گمان کردند، بدون ریبه افتراست.
و ما این کلام را با ردّ آن، که اوّلا: این ترتیب زایجه از مجعولات خود آن کابلی است و نسبت دادن آن به کتب غیبت، خصوصا به کتاب اعلام الوری، از اکاذیب است.
ثانیا: ضرر نداشتن آن به مدّعای ما که طول عمر حضرت بقیّة اللّه است، در اواخر عبقریّه پنجم از بساط سوّم که بالصّبح الأسفر ملقّب است و به کمال تفصیل، ایراد نموده ایم، مراجعه شود.
خاتمة للتّذنیبات، حاسمة للتّضلیلات:
در بشارت الظهور است که بدان در اخبار و احادیث، از مادر والا گهر نور اللّه الأقهر و سراج اللّه الأزهر، خاتم الأئمّة الأثنی عشر- عجّل اللّه فرجه- به اسما و القاب مختلفه کثیره تعبیر شده است.
به حسب ظاهر، چنان می نماید که در نام نامی و اسم سامی آن مهین صدف، بهترین گهر عزّ و شرف، اختلاف است. لکن بعد از تتبّع در اخبار، بر نقّادین آثار معلوم می شود که اختلاف در الفاظ از باب اختلاف در مسمّی نیست، بلکه از جهت تعدّد اسما و القاب برای شخص واحد است. شاهد این امر، خبری است که شیخ صدوق در کمال الدّین (1) از غیاث بن اسد روایت کرده: