هنوز نسیم وجود، در کوچه پس کوچه های ذهن خلقت نپیچیده بود که علی بوسه بر آستان الهی زده، بر آسمان نشست تا انگشت اشاره او، افق كمال و سير الى الله را تا بینهایت زمانه برای آدمیان نشانه رود.
و هنوز غوّاصان بحر عظيم لايزالی به صيد گوهر عشق - این نردبان بر آسمان گذاشته - تن معرفت را آبدیده نکرده بودند که علی مروارید نهفته در صدف ولایت، خود صید شد و صياد؛ قصد شد و مقصود؛ راه شد و منزل.
على آن یگانه مردی که در میان هزاران نامرد به کمین انسانیت نشسته، در بیابان جاهلیت چون