پرداخت . امام زمان (عج) بر جعفر ظاهر شد و فرمود:
(ای ع_م_و ت_و را چ_ه م_ی ش_ود! آم_ده ای که بر سر حقوق من ، با من منازعه کنی ! جعفر مبهوت و متحیر شد و دیگر آن حضرت را ندید.)
م_ادر ام_ام ع_سکری که وصایت حضرت را عهده دار بود، بعد از شهادت امام ، عهده دار اداره خانواده آن حضرت گردید و کار جعفر به جایی رسید که پاره نانی هم برای رفع گرسنگی نداشت و این بانوی بخشنده و بزرگوار تهیه تمام نیازمندیهای زندگی او را به عهده گرفت .
وق_ت_ی ک_ه وف_ات ای_ن ب_ان_و ف_را رس_ی_د، وص_ی_ت ک_رد که مرا در همین خانه ، در کنار شوهر و ف_رزن_دم دف_ن نمایید. هنگام دفن ، جعفر کذّاب در مقام منع برآمد که این خانه من است و اجازه نمی دهم کسی را در اینجا دفن نمایید. امام زمان (عج) دوباره ظاهر شد و فرمود:
(این خانه ، خانه توست یا من ؟)
و از ن_ظر غایب گردید. آن بانو را بنابر وصیتش در صحن مقدس امام حسن عسکری (ع) به خاک سپردند.
تنها همسر امام حسن عسکری (ع) کنیزی است به نام نرجس که مادر امام زمان (عج) می باشد. او را به نامهای دیگری از جمله : ملیکه ، ریحانه و سوسن نیز خوانده اند. این بانو از زنان بزرگ اس_لام ب_وده و ه_مین فضیلت او را کافی است که مادر بقیه اللّه الاعظم حضرت ولیّ عصر (عج) باشد.
راوی گوید:
(درخ_دم_ت ام_ام ع_لی ب_ن اب_ی طالب علیه السلام بودیم . وقتی امام حسن (ع) به طرف حضرت ع_لی (ع) آم_د آن ح_ض_رت م_ی ف_رم_ود: م_رح_ب_ا ب_ه