از بالگردم مورد اصابت گلوله و ترکش قرار گرفت. بارها گلوله ها از مقابل صورتم عبور کرده و یا بر پهلوی صندلی بالگردم فرو نشستند اما تا آخرین لحظه جنگ تحمیلی، کوچک ترین آسیبی ندیدم.
دو ساله بودم که به بیماری مهلکی گرفتار شدم. مادرم می گفت:
_ عزراییل پشت در خانه منتظر نشسته بود. هیچ امیدی به سلامتی ات نداشتیم. دکتر جوابت کرده بود. اما، عمه ات دست به دامان خدا شد و به علت علاقه زیادش به تو، نذر کرد در صورت شفایت، تا هنگامی که درقید حیات است، هر روز دو رکعت نماز حضرت صاحب الزمان(ع) بخواند.
و امروز با گذشت بیش از 40 سال از آن هنگام، ایشان هر روز دو رکعت نماز حضرت صاحب را به جای می آورند و من سلامتی ام را تنها به واسطه وجود ایشان و به جای آوردن نمازهایشان می دانم و مطمئن هستم، تا زمانی که وی در قید حیات است، من نیز از خطرات مصون خواهم ماند. پی نوشت
* برگرفته از رقص دلفین ها: خاطرات سرهنگ خلبان غلامرضا علی زاده نیلی.
به محضر سرورم امام حسن عسکری(ع) عرض کردم: ای پسر رسول خدا، جانم به فدایت باد، من دوست دارم بدانم
بعد از شما امام و حجت خدا بر بندگان کیست؟ فرمود:
«امام و حجت خدا بعد از من فرزند منست، که هم نام رسول خدا و هم کنیه آن حضرت است، او پایان بخش حجج الهی و آخرین خلیفه از خلفای پروردگار است».
پرسیدم: مادرش چه کسی خواهد بود، ای پسر رسول خدا؟
پرسش شما پاسخ موعود 1.گزارشگر گزارش
گزارشگر این گزارش شگفت انگیز «بشر بن سلیمان نخّاس» از شیعیان خالص امام هادی و امام عسکری(ع) و مورد وثوق و اعتماد آن دو